يک شاعر و استاد شعر گفت: ما هنوز در قرن چهارم شعر نيمايي هستيم و تازه عنصري و رودکي شعر نيمايي مطرح شده اند و هنوز حافظ شعر نيمايي پا به عرصه شعر نگذاشته است و نبايد نگران بود.
به گزارش
هفت چشمه به نقل از خبرنگار فارس اعزامي به مشهد، مرتضي اميري اسفندقه از اساتيد شعر فارسي در نشستي که در اردوي شعر آفتابگرادن ها برگزار شد به شعر نيمايي اشاره کرد و زواياي آن را براي شاعران جوان آفتابگردان بيان کرد.
وي در ابتداي سخنانش گفت: نيما به قول اخوان خدا مست و مست خداست و امروز مي خواهم در مورد او حرف بزنم. قالب نيمايي قبل از نيما که منظور از قبل او عصر مشروطه نيست بلکه در قرن ها قبل از آن و در قرن هفتم در نامه اي از بيدل ما شعر نيمايي داريم، وجود داشته است.
*نيما شاملو را با چه عنواني خطاب کرد؟
اسفندقه در ادامه به اينکه شعر نيمايي هنوز به طور کامل محقق نشده اشاره کرد و گفت: قيصر نماينده تمام عيار شعر نيما نيست زيرا آنچا نيما گفته هنوز انجام نشده و بايد يکي بيايد و آن ها را انجام دهد. اگر ما در شعر به سوي شعر سپيد رفتيم چون شعر نيما را درک نکرديم و نيما در خطاب به شاملو که به سمت شعر سپيد رفت گفت نامرد مردي بود و اين دعوا شخصي نبود بلکه به خاطر اين بود که به سوي شعر آزاد رفت.
او اضافه کرد: اگر بخواهيم ريشه شعر نيمايي را بيابيم بايد به شعر سعدي نگاه کرد. آيا شعر نيمايي در غزل رخ نمي دهد؟ به نظرم شعر نيما فقط قالب نيست بلکه قلب تپنده است. آيا ناصر خسرو مي تواند نيماي روزگار خود باشد؟ بيدل يا ديگر شاعران چطور؟
*در هر دوره اي يک نيما داشته ايم
شاعر مجموعه «ولي دوشنبه آه» گفت: در هر دوره اي يک نيما داشته ايم ولي بعد از نيما آيا شاعر آوانگارد داريم؟ به نظرم نيست زيرا قالب شکسته است. همين امروز در بيرون شعر نيمايي بسياري ريخته و از قديم هم گفته اند که معنا در کوچه و خيابان ريخته است و شاعر بايد خوب ببيند، آنکه استعداد شاعري دارد همه شاعران روزگار را کاويده و با يک نگاه ديگر شعر مي گويد.
وي دربخش ديگري از سخنانش گفت: نيما هرگز نگفت دوره غزل سرآمده بلکه برخي شاگردان ناخلف او اين حرف را زده اند و نيما اين حرف را مطرح نکرده است. فروغ مي گويد که نيما ديدن را به من آموخت و در حقيقت «نوع ديدن» منظور فروغ است.
*منزوي نماينده نيما در غزل است
اميري اسفندقه در ادامه گفت: دستگاه شعر نيما به معناي موسيقايي و شعري گوشه هاي بازي دارد که شاعران بزرگ در آن آواز سر داده اند. حسين منزوي يک غزل سراي نيمايي است و نماينده نيما در غزل است. بسياري از غزل سرايان معاصر همانطور که بسياري از غزل سرايان عصر حافظ زير سايه حافط گم شدند زير سايه حسين منزوي گم خواهند شد او چيزهايي را گفته که ديگران نگفتند. عالم ادبيات عالم ادا در آوردن نيست و راهش را نيما بسته و کسي نمي تواند ادا در بياورد. نيما مي گويد که بزرگترين استاد من نظامي بوده که اندازه طولي ابيات را به هم نزده است حال برخي فکر مي کنند شعر نيمايي شعري است که اندازه طولي ابيات را به هم زده باشد.
او در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به شعر نيمايي گفت: اگر برخي مضامين هنوز گفته نشده چون شاعران مي خواهند حافظانه سخن بگويند ولي تلاش شاعر بايد اين باشد که حافظانه شعر نگويد و خودش شعر بگويد. شعر نيمايي فقه است و اجتهاد مي آورد. يک برگ از درخت مي افتد و شاعر از آن سخن مي گويد اين خودش تفقه است و شاعر آن را فهميده است.
شاعر مجموعه «دهلي ستاره بود» گفت: در عالم نيما، بايد به سراغ شعر رفت و نبايد منتظر شعر نشست و شاعر بايد پيوسته تمرين کند و دست به تلاش بزند. البته بايد پاکيزگي را نيز رعايت کند. خلوت نيمايي نيز بايد باشد.
*نياز شعر به مشق قلبي
وي به نحوه خوانش شعر نيمايي نيز گريزي زد و گفت: خوانش شعر نيمايي يک هنر است.شاعر منتظر است شعرش ترجمه شود ولي شعر فارسي آنقدر داراي شانيت است که ترجمه نمي شود بلکه يک فرد پاريسي براي فهم آن پارسي مي آموزد. شعر نياز به مشق قلبي دارد و شعر شما مشق قلب شما است.
*شعر جوان امروز اخواني است و نيمايي نيست
اين استاد برجسته شعر گفت: شعر نيمايي براي رنگ کردن و سياه کردن نيامده است. از ميان شاعران معاصر فقط قيصر قواعد شعر نيما را رعايت کرده و وگرنه نه اخوان نه شاملو و نه فروغ هيچکدام رعايت نکرده اند. اخوان مسير خود را رفته و بايد گفت اخوان اخواني است و نيمايي نيست و من به شعر جوان امروز نگاه مي کردم مي ديدم همه اخواني است و نيمايي نيست.
او اضافه کرد: فروغ به شعر نيما نزديک شده ولي قيصر دقيقا رعايت کرده است. ما بعد از نيما در شعر حرف اضافه نداريم و هر که استفاده ميکند شعرش اشکال دارد و آن ديگر حرف افاضه است. نمره اخوان که شاگرد نيما است بيست نيست و نمره هيچ کس بيست نيست و همه هنوز در حال دوره کردن هستيم هر چند اخوان شاگرد خوب نيما است.
*شعر نيما قافيه دارد
اميري اسفندقه در جمع شاعران آفتابگردان گفت: هر کس مي گويد شعر نيمايي اصلا قافيه ندارد سخن غلطي است و شعر نيما قافيه دارد. نيما مي گويد که بايد قافيه هاي جديد را پيدا کرد . قافيه فقط آن نيست که زنگ موسيقايي آنها به گوش مي رسد بلکه زنگ موسيقايي معنايي آنها تشکيل قافيه مي دهد.
وي در بخش ديگري از سخنانش پيرامون نيما و شعر نيمايي گفت: ما هنوز در قرن چهارم شعر نيمايي هستيم و تازه عنصري و رودکي شعر نيمايي مطرح شده اند و هنوز حافظ شعر نيمايي پا به عرصه شعر نگذاشته است و نبايد نگران بود. پروين اعتصامي شاعر نيمايي است.
*قيصر گفت شعر نيما در اوج بي وزني وزن دارد
او افزود: نيما مي خواهد که شاعر حرف بزند ولي عده اي گفتند شعر نيما وزن ندارد و آن را کنار گذاشتند. در حالي که در يک جمعي در کنار سعيد حداديان در منزل مرحوم قيصر بوديم که او گفت وزن در اوج بي وزني است.
پيرمرد نشسته توي پارک و بچه شانسي فروش آيا قافيه نيستند؟ نيما ميگويد اين قافيه است. شعر نيمايي نظم منظم و منظومي دارد.
اميري اسفندقه در پايان سخنانش گفت: حساب اخوان، فروغ، شاملو، يدالله رويايي و ... را بايد از نيما جدا کرد زيرا طبق گفته خودشان سليقه آنها شعر نيمايي را نپذيرفته و عرصه شعر نيمايي عرصه کشته شدن سليقه من است. شعر نيمايي هيچ مخالفتي با قالب هاي کهن شعر فارسي ندارد. شعر نيمايي قافيه پذير است و اگر من در شعر نيمايي موفق نبوده ام، نشانه بي توفيقي من است و ربطي به نيما و شعر نيمايي ندارد و هنوز بايد تلاش کنم.
انتهاي پيام/